آب زیر کاه به کسانی اطلاق می شود که زندگی و حشر و نشر اجتماعی خود را بر
پایه مکر و عذر و حیله بنا نهند و با صورت حق به جانب ولی سیرتی نامحمود در
مقام انجام مقاصد شوم خود برآیند. این گونه افراد را مکار و دغلباز نیز می
گویند و ضرر خطر آنها از دشمن بیشتر است. زیرا دشمن با چهره و حربه دشمنی
به میدان می آید، در حالی که این طبقه در لباس دوستی و خیرخواهی خیانت می
کنند.
اکنون باید دید در این عبارت مثلی، آبی که در زیر کاه باشد چگونه ممکن است منشأ زیان و ضرر شود.
آب زیر کاه از ابتکارات قبایل و جوامعی بود که به علت ضعف و ناتوانی جز از
طریق مکر و حیله یارای مبارزه و مقابله با دشمن را نداشته اند. به همین جهت
برای آنکه بتوانند حریف قوی پنجه را مغلوب و منکوب نمایند، در مسیر او
باتلاقی پر از آب حفر می کردند و روی آب را با کاه و کلش طوری می پوشانیدند
که هیچ عابری تصور نمی کرد "آب زیر کاهی" ممکن است در آن مسیر و معبر وجود
داشته باشد. باید دانست که ایجاد این گونه باتلاقهای آب زیرکاه صرفاً در
حول و حوش قرا و قصبات مناطق زراعی امکان پذیر بود، تا برای عابران وجود
کاه و کلش موجب توهم و سوءظن نشود و دشمن با خیال راحت و بدون دغدغه خاطر و
سرمست از باده غرور و قدرت در آن گذرگاه مستور از کاه و کلش گام بر می
داشت ون در درون آب زیر کاه غرقه می شد.
آب زیر کاه در قرون و اعصار قدیمه جزء حیله های جنگی بود و سپاهیان متخاصم را از این رهگذر غافلگیر و منکوب می کردند.
البته این حیله جنگی در مناطق باتلاقی و نقاطی که شالیزاری داشت - مانند
گیلان و مازندران - بیشتر معمول و متداول بود تا همان طوری که گفته شد،
موجب سوءظن دشمن نگردد. طریقه اش این بود که در مسیر قشون مهاجم باتلاقهای
پراکنده و متعدد و کم عرض حفر می کردند و روی باتلاقها را با کاه و کلشن می
پوشانیدند. بدیهی است عبور از این مناطق موجب می شد که قسمت مقدم مهاجمین
یعنی پیشتازان و سوارکاران در باتلاقهای سرپوشیده فرو روند و پیشروی آنها
دچار کندی شود تا برای مدافعان فرصت و امکان آمادگی و تجهیز سپاه فراهم
آید. فی المثل اسپهبد فرخان بزرگ، فرزند دابویه، معاصر عبدالملک مروان، که
بعد از پدر بر مسند حکومت طبرستان نشست و از گیلان تا نیشابور را در حیطه
تصرف آورده بود؛ برای جلوگیری از عصیان و سرکشی دیلمی ها و سایر طاغیان و
سرکشان: «از آمل تا دیلمستان چنان به اصطلخ (گویش مازندرانی به معنی استخر)
و خندق و مثل هذا استوار گردانید که جز پیاده را عبور ممکن نبودی».