نبوغ جوهر تفکر است
اندیشه و انگاره ای که نتواند آینده ای زیبا را مژده دهد ناتوان و بیمار است
آنکه ثروت خود را باخت زیاد باخته است
ولی آنکه شهامت خود را باخت پاک باخته است
مدام برای انجام وظایف و کارهای اصلی خود وقت ایجاد کنید
هر روز برای انجام کارهای فردا برنامه ریزی کنید
چند کار کوچک را که باید حتما انجام شوند همان اول صبح انجام دهید
سپس بلافاصله به سراغ وظایف اصلی و مهم بروید و کار را تا به اتمام رساندن آنها ادامه دهید
آنکه پیاپی سخنتان را می برد
دلخوش به شنیدن سخن شما نیست
دیو کین و دیو سخن چینی گزنده است
سخن چین هرگز جز به دروغ لب نمی گشاید
گفتارش همیشه بی فروغ است
دو روی و سخن چین از مهر یزدان بی بهره اند و از او در هراسند
تاسف ابرسیاهی است که آسمان ذهن آدمی را تیره می سازد در حالی که تاثیر جرائم را محو نمی کند
اندیشه دریایی است که مروارید آن فلسفه و فرزانگی است
هنگامی که می خواهی وظیفه و بایسته خویش را انجام دهی از کسی فرمان نگیر
اینکه زمین بخورید مهم نیست
مهم دوباره برخاستن است
همای بخت بر شانه ات نخواهد نشست مگر آنکه شانه ای به گستره و پهنای کوهستان داشته باشی
اگر با خونسردی گناهان کوچک را مرتکب شدیم
روزی می رسد که بدترین گناهان را هم بدون خجالت و پشیمانی مرتکب می شوبم
زندگی از سه جزء تشکیل شده است
آنچه بوده ، آنچه هست و آنچه خواهد بود
بیایید تا از گذشته برای حال استفاده کنیم و در حال چنان زندگی کنیم که زندگی آینده بهتر باشد
شکل دادن به زندگی وظیفه خودمان است
برای رسیدن به کامیابی نباید از شکست های پیشین خیلی ساده بگذرید
شناخت موشکافانه آنها پیشرفت شما را در پی خواهد داشت
غیر ممکن ها را انجام دادن نوعی لذت است
به روزگار شیرین رفاقت سفره ی خنده بگسترید و نان شادمانی قسمت کنید
به شبنم این بهانه های کوچک است که در دل سپیده می دمد و جان تازه می شود
هنرها تنها تقلید محض واقعیت خارجی نیستند
و اگر برخی آثار هنری چنین بودند در حقیقت در برابر رسالت عالی خود کاذب می نمودند
پیران فریبکار آتش زندگی جوانانند
برای ازدواج کردن، بیش از جنگ رفتن، شجاعت لازم است
اگر ایلخانان به تاریخ بها می دادند و از آن عبرت می گرفتند هیچ گاه به ایران نمی آمدند و به این سرنوشت شوم گرفتار نمی شدند
چون به کسی اجازه دادی که در حضورتو سخن بگوید بر او درشتی و تندی مکن و بمان تا سخنش را به پایان برد
مردمان توانمند در خواب نیز رهسپار جاده پیشرفتند
جهان هیولای انرژیست که آغاز و پایان ندارد وتنها خود را دگرگون می سازد
برنامه ریزی آوردن آینده به زمان حال است تا بتوانید همین الان کاری برای آن انجام دهید
مردانی که بیشتر از حقوق و هنجار زنان پشتیبانی می کنند خود بیشتر از دیگران به نهاد زن می تازند
مانند آسمان بخشنده ومانند زمین افتاده باش رمز زندگی همین است
هر وقت خواستی در کار کسی شیطنت کنی اول خودت را به جای او بگذار
دشمن ابزار نابود ساختن آدمی را در درون سرای او جست و جو می کند
دانای روشندل کسی است که به فرمان دیو از راه یزدان پاک جهان آفرین برنگردد
در زندگی باید دو عامل را هدف زندگی قرار داد :
کاش نادر شاه همچنان زنده بود و می توانستم در رکابش برای سربلندی ایران شمشیر بزنم
صرفه جویی بخودی خود هنر و منبع درآمد است
رنجدیده ! اگر بکوشی تا چیزی از مال خویش را به مردم بذل کنی بی تردید رستگاری
کارمندان نابکار از دزدان و آشوبگران بیشتر به کشور آسیب می رسانند
از دواج قرارداد دونفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد
باید بر فریب حواس خود پیروز شویم
حکیمان مال را از برای آن دارند که محتاج لئیمان نگردند
آدم های بزرگ به خوشی های کوتاه هنگام تن نمی دهند
تنها علاج عشق ازدواج است
با سالخوردگان و افراد با تجربه مشورت کنید
که چشم هایشان چهره ی سالها را دیده و گوش هایشان نوای زندگی را شنیده است
آدم بی مایه همه افراد را ابزار رسیدن به خواسته های خویش می سازد
کسی که برای خود احترام قائل است
از گزند دیگران در امان است
او کتی را بر بدن دارد که کسی را یارای پاره کردن آن نیست
بزرگترین کارخانه نابودی توانمندی ها آیین آموزشی نادرست است
تقریبا هر چیزی که وجود دارد در معرض تاویل است
زندگی خود چیزی نیست جز ستیزه و جدال ارزش ها و مبارزه برای تاویل اندیشه ها و آرمان ها
اگر قدرت ندارید که با نیروی خود مشکل ها را در هم بشکنید لااقل مرد باشید که در برابر حوادث بایستید
در سرزمین هرز سرشاخه های سبز نمی روید
فقط دنبال شادی ها بگردید غم ها خودشان شما را پیدا می کنند
زمین نیز مانند ما در جستجوی خوراک است و از این مردم میخورد و میآشامد
خردورزان همیشه به راه آزادگان و راستان می روند
آنکه دیگران را ابزار پرش خویش می سازد ، تنها خواهد ماند
طبیعت با آغوشی باز و دستانی گرم از ما استقبال کرده و می خواهد که از زیبایی اش لذت بریم
چرا انسان باید آنچه در طبیعت ساخته شده است را از بین برد ؟
تنها ابزار موفقیت که قطعا به آن نیاز دارید صرف نظر از اینکه کارتان چیست
این است که بیشتر و بهتر از آنچه از شما انتظار می رود کارایی داشته باشید و خدمات عرضه کنید
دوستان عبارت از خانواده ای هستند که انسان اعضای آن را به اختیار خود انتخاب کرده است
استعداد آدمی را می پوشاند و وقتی استعدادش کاهش یافت آنچه هست نمایان می شود
نامداری بی نیک نامی به پشیزی نمی ارزد
زناشویی عبارتست از سه هفته آشنایی سه ماه عاشقی سه سال جنگ و سی سال تحمل
انسان در همان لحظه که تصمیم می گیرد آزاد باشد آزاد است
قهرمان های آدم های کوچک همانند آنها زود گذرند
زنان تحصیل کرده همسران خوبی از آب در می آیند
زیرا برای اینکه توضیح بدهند که چرا غذا شور یا بی مزه شده است کلمات بیشتری در اختیار دارند
عشق هنگامی که شما را می پرورد شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند
کسی که پشت الاغ باد به غبغب بیندازد
چون اسب سوار شود پاک دیوانه خواهد شد !
هم رنگ دیگر کسان شدن باور هیچ کدام از بزرگان نبوده است
هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد
من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم مثل این بوده است که دست خداوند را بر شانه خویش احساس کرده ام
خردمندی که بخشنده و دانشور و دادگر و نژاده باشد هرگز بد خو نمی شود
روا باشد که گردد آسمان زیر و زبر امشب
که شد فرق على شیر خدا شقّ القمر امشب
ز خون فرق حیدر دامن محراب گلگون شد
به خاک افتاد از بیداد نخلى بارور امشب
در آن شب قدری که قدرش را نمی دید
دست شقاوت تیغه ای از کینه ها داشت
در سجده افتاد آفتاب و ذکر می گفت
در زیر لب فزت برب الکعبه را داشت
شهادت امام علی (ع) تسلیت باد
در برج ولامهر جهان تاب علی (ع) است
در شهر علوم نبی باب علی(ع) است
از اول خلقت بشر تا امروز
مظلوم ترین شهید محراب علی (ع) است
ناله کن اى دل به عزاى على (ع)
گریه کن اى دیده براى على (ع)
پیش حسین و حسن و زیبنین (ع)
خون چکد از فرق هماى على
شد کشته به محراب عبادت حیدر
هر دیده به حال مرتضی می گرید
بـا گفتن قد قتل ز جبریل امین
در خلد برین خیر نساء می گرید
ای خدا شیعه دلش محزون است
از غم عشق علی مجنون است
این همان ماتم عظمی باشد
سحر آخر مولا باشد
دنیای دنی جای کسی همچو علی نیست
آغشت به خون روی جهانتاب علی را
تا رد نکند خالق او خواهش او را
ز آن رنگ شهادت زده محراب علی را
به شهر کوفه در محراب طاعت
علی شد کشته در حال عبادت
ز پـور ملجم مردود کافر
بخون شد غوطه ور ساقی کوثر
با آنکه امید همه هستی تو علی (ع)
بر عرش خدا قائمه هستی تو علی (ع)
آنقدر غریبی که خدا می داند
مظلوم تر از فاطمه (س) هستی تو علی (ع)
دل را ز شرار عشق سوزاند علی (ع)
یک عمر غریب شهر خود ماند علی (ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی (ع)
دانی ز چه رو دیده ما می گرید
در ماتم شاه اولیا می گرید
تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست
عیسی بفلک از این عزا می گرید
کو، آن که بردوشش کشاند در دل شب
قوت یتیم و دردمند و زار و مضطر
از ماتم جانکاه او هر رادمردى
دست مصیبت مى زند بر سینه و سر
حق الناس تنها موضوعی است که در قیامت با شفاعت هم حل نمی شود
آنچه از من بر دل داری در این شب قدر ببخش . . .
قدر باران رحمتی است که در جویبارِ هر فرد و هر جمع به اندازه او جاری می شود
خدایا در شب قدر هر چه خیر نصیب اولیائت می کنی نصیب ما نیز بگردان . . .
آمین
شب های قدر امد وتقدیر وسرنوشت
سرخوش دلی که به بنامش خطی نوشت
سالی گذشت! مرکب عمرم کجارود؟
دوزخ مکان ومقصد من گشته یابهشت؟
به امید برآورده شدن حاجات
التماس دعا
شب قدر، لالهای شکفته در کویر شبهای عادی سال است
آی فقیران غنی کجایید که شب های قدر آمده است؟
دانسته یا ندانسته حقوقی بر گردن هم داریم
که کفه سنگین اشتباهات آن به سمت من است
امشب شب بخشش است
من از حقوق نداشته خود بر همه دوستان و عزیزانم گذشتم
از شما می خواهم از من بگذرید
التماس دعا
خوشبختی یعنی اینکه
خداوند آنقدر عزیزت کند که مایه آرامش دیگری شوی
آرزوی خوشبختی و سلامتی برای شما دارم
التماس دعا
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دست دعا نگاه دارد
غرق گناهم به که روی آورم
نامه سیاهم به که روی آورم
از غم و غصه شده ام زیر و رو
غیر خدایم به که روی آورم
التماس دعا
خدایا رمضان ماه مهمانی توست
سفره ات هر روزِ سال پهن بوده
ولی این روزها ، پذیرایی ها ویژه است
از خوان گسترده ات چشم و دلی سیر میخواهم
شکم سیر را هر روز قبل از رمضان مرحمت نموده ای
اگر قدر شب قدر را بدانی قطعاً قدر خودت را شناخته ای
و آنکه قدر خود را شناخت،خویش را ارزشمندترین آیات حق متعال می یابد
و بر این آیت الهی شکر می نماید
التماس دعا
شب قدر است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
در شب قدر قدر خود را دان
روز در معرفت سخن میران
مهمان توام اى جان زنهار مخسب امشب
اى جان و دل مهمان زنهار مخسب امشب
روى تو چو بدر آمد، امشب شب قدر آمد
اى شاه همه خوبان زنهار مخسب امشب
شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی
خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی
شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه
دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی
این منم بیدار از هول گناه
مى کنم بر آسمان شب نگاه
این منم از راه دور افتاده اى
رایگان عمر خود از کف داده اى
این منم در دست غفلت ها اسیر
اى خداى مهربان دستم بگیر
خیز اى بنده محروم و گنه کار بیا
یک شب اى خفته غفلت زده بیدار بیا
بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهى خفت
دم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا
شب قدر است و قدر آن بدانیم
نماز و جوشن و قرآن بخوانیم
به درگاه خدا غفران و توبه
به شرطی که سر پیمان بمانیم
برای پاکی نفس و سعادت
همیشه بهر خود شیطان برانیم
شب تقدیر و ثبت سرنوشت است
دعا بر مومن و انسان بخوانیم
برای صیقل روح و روان ها
به دل دریائی ازایمان رسانیم
برای اولین مظلوم عالم
بسی خون دل ازچشمان چکانیم
هزاران لعنت و نفرین بسیار
به قاتلهای مولامان رسانیم
دراین شب ها تومهدی (عج) را صدا کن
چو یوسف غایب است حیران چنانیم
دعای اول وآخر ظهور است
که بیش ازاین دراین هجران نمانیم
مسافر را بگو ایمان قوی دار
که تا وصلی به این دامان امانیم