باید بر فریب حواس خود پیروز شویم
حکیمان مال را از برای آن دارند که محتاج لئیمان نگردند
آدم های بزرگ به خوشی های کوتاه هنگام تن نمی دهند
تنها علاج عشق ازدواج است
با سالخوردگان و افراد با تجربه مشورت کنید
که چشم هایشان چهره ی سالها را دیده و گوش هایشان نوای زندگی را شنیده است
آدم بی مایه همه افراد را ابزار رسیدن به خواسته های خویش می سازد
کسی که برای خود احترام قائل است
از گزند دیگران در امان است
او کتی را بر بدن دارد که کسی را یارای پاره کردن آن نیست
بزرگترین کارخانه نابودی توانمندی ها آیین آموزشی نادرست است
تقریبا هر چیزی که وجود دارد در معرض تاویل است
زندگی خود چیزی نیست جز ستیزه و جدال ارزش ها و مبارزه برای تاویل اندیشه ها و آرمان ها
اگر قدرت ندارید که با نیروی خود مشکل ها را در هم بشکنید لااقل مرد باشید که در برابر حوادث بایستید
در سرزمین هرز سرشاخه های سبز نمی روید
فقط دنبال شادی ها بگردید غم ها خودشان شما را پیدا می کنند
زمین نیز مانند ما در جستجوی خوراک است و از این مردم میخورد و میآشامد
خردورزان همیشه به راه آزادگان و راستان می روند
آنکه دیگران را ابزار پرش خویش می سازد ، تنها خواهد ماند
طبیعت با آغوشی باز و دستانی گرم از ما استقبال کرده و می خواهد که از زیبایی اش لذت بریم
چرا انسان باید آنچه در طبیعت ساخته شده است را از بین برد ؟
تنها ابزار موفقیت که قطعا به آن نیاز دارید صرف نظر از اینکه کارتان چیست
این است که بیشتر و بهتر از آنچه از شما انتظار می رود کارایی داشته باشید و خدمات عرضه کنید
دوستان عبارت از خانواده ای هستند که انسان اعضای آن را به اختیار خود انتخاب کرده است
استعداد آدمی را می پوشاند و وقتی استعدادش کاهش یافت آنچه هست نمایان می شود
نامداری بی نیک نامی به پشیزی نمی ارزد
زناشویی عبارتست از سه هفته آشنایی سه ماه عاشقی سه سال جنگ و سی سال تحمل
انسان در همان لحظه که تصمیم می گیرد آزاد باشد آزاد است
قهرمان های آدم های کوچک همانند آنها زود گذرند
زنان تحصیل کرده همسران خوبی از آب در می آیند
زیرا برای اینکه توضیح بدهند که چرا غذا شور یا بی مزه شده است کلمات بیشتری در اختیار دارند
عشق هنگامی که شما را می پرورد شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند
کسی که پشت الاغ باد به غبغب بیندازد
چون اسب سوار شود پاک دیوانه خواهد شد !
هم رنگ دیگر کسان شدن باور هیچ کدام از بزرگان نبوده است
هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد
من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم مثل این بوده است که دست خداوند را بر شانه خویش احساس کرده ام
خردمندی که بخشنده و دانشور و دادگر و نژاده باشد هرگز بد خو نمی شود
روا باشد که گردد آسمان زیر و زبر امشب
که شد فرق على شیر خدا شقّ القمر امشب
ز خون فرق حیدر دامن محراب گلگون شد
به خاک افتاد از بیداد نخلى بارور امشب
در آن شب قدری که قدرش را نمی دید
دست شقاوت تیغه ای از کینه ها داشت
در سجده افتاد آفتاب و ذکر می گفت
در زیر لب فزت برب الکعبه را داشت
شهادت امام علی (ع) تسلیت باد
در برج ولامهر جهان تاب علی (ع) است
در شهر علوم نبی باب علی(ع) است
از اول خلقت بشر تا امروز
مظلوم ترین شهید محراب علی (ع) است
ناله کن اى دل به عزاى على (ع)
گریه کن اى دیده براى على (ع)
پیش حسین و حسن و زیبنین (ع)
خون چکد از فرق هماى على
شد کشته به محراب عبادت حیدر
هر دیده به حال مرتضی می گرید
بـا گفتن قد قتل ز جبریل امین
در خلد برین خیر نساء می گرید
ای خدا شیعه دلش محزون است
از غم عشق علی مجنون است
این همان ماتم عظمی باشد
سحر آخر مولا باشد
دنیای دنی جای کسی همچو علی نیست
آغشت به خون روی جهانتاب علی را
تا رد نکند خالق او خواهش او را
ز آن رنگ شهادت زده محراب علی را
به شهر کوفه در محراب طاعت
علی شد کشته در حال عبادت
ز پـور ملجم مردود کافر
بخون شد غوطه ور ساقی کوثر
با آنکه امید همه هستی تو علی (ع)
بر عرش خدا قائمه هستی تو علی (ع)
آنقدر غریبی که خدا می داند
مظلوم تر از فاطمه (س) هستی تو علی (ع)
دل را ز شرار عشق سوزاند علی (ع)
یک عمر غریب شهر خود ماند علی (ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی (ع)
دانی ز چه رو دیده ما می گرید
در ماتم شاه اولیا می گرید
تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست
عیسی بفلک از این عزا می گرید
کو، آن که بردوشش کشاند در دل شب
قوت یتیم و دردمند و زار و مضطر
از ماتم جانکاه او هر رادمردى
دست مصیبت مى زند بر سینه و سر
حق الناس تنها موضوعی است که در قیامت با شفاعت هم حل نمی شود
آنچه از من بر دل داری در این شب قدر ببخش . . .
قدر باران رحمتی است که در جویبارِ هر فرد و هر جمع به اندازه او جاری می شود
خدایا در شب قدر هر چه خیر نصیب اولیائت می کنی نصیب ما نیز بگردان . . .
آمین
شب های قدر امد وتقدیر وسرنوشت
سرخوش دلی که به بنامش خطی نوشت
سالی گذشت! مرکب عمرم کجارود؟
دوزخ مکان ومقصد من گشته یابهشت؟
به امید برآورده شدن حاجات
التماس دعا
شب قدر، لالهای شکفته در کویر شبهای عادی سال است
آی فقیران غنی کجایید که شب های قدر آمده است؟
دانسته یا ندانسته حقوقی بر گردن هم داریم
که کفه سنگین اشتباهات آن به سمت من است
امشب شب بخشش است
من از حقوق نداشته خود بر همه دوستان و عزیزانم گذشتم
از شما می خواهم از من بگذرید
التماس دعا
خوشبختی یعنی اینکه
خداوند آنقدر عزیزت کند که مایه آرامش دیگری شوی
آرزوی خوشبختی و سلامتی برای شما دارم
التماس دعا
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دست دعا نگاه دارد
غرق گناهم به که روی آورم
نامه سیاهم به که روی آورم
از غم و غصه شده ام زیر و رو
غیر خدایم به که روی آورم
التماس دعا
خدایا رمضان ماه مهمانی توست
سفره ات هر روزِ سال پهن بوده
ولی این روزها ، پذیرایی ها ویژه است
از خوان گسترده ات چشم و دلی سیر میخواهم
شکم سیر را هر روز قبل از رمضان مرحمت نموده ای
اگر قدر شب قدر را بدانی قطعاً قدر خودت را شناخته ای
و آنکه قدر خود را شناخت،خویش را ارزشمندترین آیات حق متعال می یابد
و بر این آیت الهی شکر می نماید
التماس دعا
شب قدر است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
در شب قدر قدر خود را دان
روز در معرفت سخن میران
مهمان توام اى جان زنهار مخسب امشب
اى جان و دل مهمان زنهار مخسب امشب
روى تو چو بدر آمد، امشب شب قدر آمد
اى شاه همه خوبان زنهار مخسب امشب
شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی
خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی
شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه
دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی
این منم بیدار از هول گناه
مى کنم بر آسمان شب نگاه
این منم از راه دور افتاده اى
رایگان عمر خود از کف داده اى
این منم در دست غفلت ها اسیر
اى خداى مهربان دستم بگیر
خیز اى بنده محروم و گنه کار بیا
یک شب اى خفته غفلت زده بیدار بیا
بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهى خفت
دم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا
شب قدر است و قدر آن بدانیم
نماز و جوشن و قرآن بخوانیم
به درگاه خدا غفران و توبه
به شرطی که سر پیمان بمانیم
برای پاکی نفس و سعادت
همیشه بهر خود شیطان برانیم
شب تقدیر و ثبت سرنوشت است
دعا بر مومن و انسان بخوانیم
برای صیقل روح و روان ها
به دل دریائی ازایمان رسانیم
برای اولین مظلوم عالم
بسی خون دل ازچشمان چکانیم
هزاران لعنت و نفرین بسیار
به قاتلهای مولامان رسانیم
دراین شب ها تومهدی (عج) را صدا کن
چو یوسف غایب است حیران چنانیم
دعای اول وآخر ظهور است
که بیش ازاین دراین هجران نمانیم
مسافر را بگو ایمان قوی دار
که تا وصلی به این دامان امانیم
عید فطر روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد
این عید فرخنده را به همگی شما
عاشقان و دلدادگان صیام تبریک و تهنیت عرض می نمایم
با خوردن اگر حال تو جا می آید
خوش باش که ایام صفا می آید
آماده به حمله باش در این شب عید
وقتی که صدای ربنا می آید
با فرا رسیدن عید سعید فطر امشب بعضی از هموطنان
در اقدامی عجیب بیرون از خانه خوابیدند تا فطریه ی خود گردن شهرداری بیاندازند
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود
صد حیف ازین بساط که برچیده می شود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آن کسی ست که بخشیده می شود
عید شما مبارک
بدرود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا
بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها
بدرود ای یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادی
بدرود ای که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم
و هنوز رخت برنبسته از رفتنت اندوهناک
خداحافظ ای ماه غفران و رحمت
خداحافظ ای ماه عشق و عبادت
خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها
خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی
خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه
خداحافظ ای بهترین ماه الله
الان جلوی آینه بودم ماه رو دیدم!
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشته ایم ؟
تا ز رویت گرفته ام روزه
جز به یادت نکرده ام افطار
همیشه وقتی مهمونی ها تموم می شه ، حس غریبی دارم
چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم می شه
کجایی ؟ همه دارن رو پشت بوم دنبالت می گردن
آخه ماه من می خوان ببینن فراد عیده یا نه !
با تمام شدن ماه رمضان درهای رحمت بسته خواهد شد
مواظب باش لای در نمونی!
می تونی چشماتو ببندی و منو تو ذهنت تصور کنی؟
تونستی؟
به شما تبریک می گم!
شما ماه رو دیدید!
عید سعید فطر مبارک
حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد
خدیا خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده
آمین
حلول ماه عید و شادی مسلمین است
پایان ماه روزه برای صائمین است
نشاط و افتخار و شادی و سربلندی
از محک الهی برای مؤمنین است
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
و چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم
اللهم عجل لولیک الفرج
عید فطر و جشن طاعت بر ره یافتگان ضیافت الهی مبارک
دل ها همه بهاران شد از شمیم باران
مه رخ نموده امشب در عید روزه داران
هر کس که در دعایش یادی کند ز یاران
شیرین تر از عسل باد کامش به روزگاران
تو شهر حیف نون اینا به مناسبت عید فطر
همه کسانی که اسمشون سعید باشه جایزه میدن !
فطر آمده خوردنی فراوان بخورید
پیتزا و کباب و مرغ بریان بخوریـد
دزدانه اگر در زمضان می خوردید
شوال رسیده پس نمایان بخورید !
روزه یکسو شد و عید آمد و دل ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
عید فطر بر عاشقان مبارک
بگذشت مه روزه و عید آمد و عید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد
به مه روزه مرا توبه اگر در خور بود
روزه بگذشت و کنون نیست مرا آن درخور
شب عید آمد و می خواهم بر بام جهنم
گویم از نو شدن ماه چه دارید خبر؟
خدایا خیلی سعی کردم قدر این مهمونی رو بدونم ولی بازم احساس می کنم نتونستم
یعنی سال بعد هم ما رو دعوت می کنی؟
خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم که حاصل دسترنج یک مـــــــاه ی خود را در رمضـــــــــان
از ایــــــن به بعــــــــــــد هم حفـــــــــــــظ کنیم
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
قـربان هـلالت بـروم ای مـه شـوال
آورده ام از فـرط خوشـی در دو سـه تـا بـــال
ســی روز به امید وصالت سپری شد
خـم شد کمرم در رمضان همچو یکی دال
انســان از ایـــن روی بُـــود شـاد در این روز
چون باز شکم در جلــو واوسـت به دنبال
عید آمد و خنده به لبان شد
با ساز دلم شاد و روان شد
مستانه زدم سوی تو آهنگ
دوستانه دلم به آسمان شد
عید فطر مبارک
عید فطر روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد
صورتت رو بیار جلو
مممممموه !
او ن سمت صورتت
ممممممموه !
عیدت مبارک نماز روزه هات هم قبول
استشمام عطر خوش بوی عید فطر
از پنجره ملکوتی رمضان گوارای وجود پاکتان
عید است و دلم خانه ویرانه ، بیا
این خانه تکاندیم ز بیگانه ، بیا
یک ماه تمام میهمانت بودیم
یک روزه به مهمانی این خانه بیا
عید فطر و جشن طاعت بر ره یافتگان ضیافت الهی مبارک
شب قدر است و قدر آن بدانیم
نماز و جوشن و قرآن بخوانیم
به درگاه خدا غفران و توبه
به شرطی که سر پیمان بمانیم
برای پاکی نفس و سعادت
همیشه بهر خود شیطان برانیم
الهی تو را سوگند بر مظلومیت علی و دله ای مملوّ از آه و فغان
به حرمت شب قدر بینوایان را در حسرت سعادت ناشی از فضیلت خویش مسوزان
و دل های افتاده را از درگاه با عظمت خویش نا امید مفرما
یارب چه بسی جرم و گناهم دیدی
رسوائی من به رحمتت پوشیدی
امید من است و بخشش روز جزا
جز درگه تو نیست مرا امیدی
باز قدر آمد و شور دگری برپا شد
نور قرآن ببارید ، شرری برپا شد
شب قدر آمد و چشمان دلم شهلا شد
شبنم عشق ببارید و شبم ، یلدا شد
باز کن فالی و آیات غزل را بنگر
آنکه استاد عَزل گفت همان می آید
این همه آیه تجلی شده دریک شب قدر
آسمان راه نجات است از آن می آید
اطلسی دل نگران از شب پاییزه مباش
سبزه و رویش گل بعد خزان می آید
آری ما را بر عظمت و شناسایی شب قدر راهی نیست
تنها می توان درزیر باران رحمتش ایستاد تا برما ببارد
و جان هایمان را از آب زلال خود شست وشو دهد و پاک سازد
و کنون وقت دعاست
وقت شکر از کرم و لطف خداست
وقت عاشق شدن و مهر و صفاست
وقت امید بر قلم عفو خداست
التماس دعا
الهی آن شب که همه قران به سر می گذارند
ما را توفیق بده قران را به دل کنیم
سی شب خرابت می نشینم تا سحر گاهان
شاید به دست لطف کردی قصد تعمیرم
ای اسم های اعظمت امن یجیب عشق
هرشب سحرپرمی کشم اما به زنجیرم
شب قدر است تقدیرش بدانم
مدبر اوست تدبیرش بدانم
به آیه آیه ها ی کایناتم
زهی ، ابلیس وتزویرش بدانم
از آن دست مضطّر به بالا
خدا گویان ، تکبیرش بدانم
امشب خدا بگشود درهای سما را
پیوسته می خواند به خود اهل دعا را
گر پهن کردی ساعتی سجاده ات را
یاد آر یاران و ببرهم نام ما را
خدایا در این شب های قدر قدم هایی را که برایم بر می داری بر من آشکار کن
تا درهایی را که به سویم می گشایی ندانسته نبندم و درهایی را که به رویم می بندی به اصرار نگشایم
شب قدر است جسم تو کز او یابند دولتها
مه بدرست روح تو کز او بشکافت ظلمتها
مگر تقویم یزدانی که طالعها در او باشد
مگر دریای غفرانی کز او شویند ذلتها
امشب این دل یاد مولا می کند
لیلة القـدر است و احیا می کند
بشنو ای گـوش دل ها بی صدا
نغمه ی فـزت و رب الکعبه را
شب قدر شبیست که در عرصه آن انسان ره صد ساله را یک شبه طی می کند
رسول خدا (ص) :
هرکه شب قدر را زنده بدارد تا سال دیگر عذاب از او دور می گردد
ای کاش از این خاک ، صدا برخیزد
یا دستی باز بر دعا برخیزد
ای کاش دل فتاده در دام گناه
با گفتن یا علی(ع) ز جا برخیزد
دعا بدون علی قابل اجابت نیست
که مهر اصل اجابت به هر دعاست علی
بزن تو دست توسل به دامن مولا
که در جامعه را بهترین دواست علی
یارب چه بسی جرم و گناهم دیدی
رسوائی من به رحمتت پوشیدی
امید من است و بخشش روز جزا
جز درگه تو نیست مرا امیدی
تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی
شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم
سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی
شب قدر از خم توحید شرابم دادند
تشنه لب بودم آب از می نابم دادند
العطش گفتم و نوشیدم از آن باده ناب
تا نجات از عطش روز حسابم دادند
شب قدر
شب حضور روح و ملایک در محضر امام زمان (عج) است
خبر آوردند که امشب از هزار شب بهتر است
و یک اتفاق ویژه می افتد و آن اینکه امشب دست ملکوت به طرف زمین کشیده می شود
شب قدر بهترین گاه آرایش صحیفه دل مؤمنان به زیور ذکر خداست
از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد
امشب چشمانم را با آب توبه می شویم
و کلام قرآن در دهانم می ریزم
تا خواب چشمانم را نیازارد
آری ما را بر عظمت و شناسایی آن راهی نیست
تنها می توان درزیر باران رحمت لیله القــــــدر ایستاد تا برما ببارد
و جان هایمان را از آب زلال خود شست وشو دهد و پاک سازد
در لیالى قدر قرآن به دل کن ، نه فقط قرآن به سر
که اولى جوهر ذات تو گردد دومى خارج از گوهر تو است
پاشیده اند عطر دعا باز در زمین
آنک دوباره قافله ناز در زمین
صبح و سلام می رسد از آسمان ، ببین
آورده اند یک سحر آواز در زمین
از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد
امشب چشمانم را با آب توبه می شویم
و کلام قرآن در دهانم می ریزم
تا خواب چشمانم را نیازآرد
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه ای در ذکر یا رب یا رب است
خدایا
با این دغدغه های ذهن افسرده و ویران چه کنم ؟
با این همه رنج و آرزو و درد حرمان، چه کنم ؟
در کنج اتاق و خلوت و خاموشی
افسرده و وامانده و گریان چه کنم ؟
شب قدر
شبی است که باید در عاشقی ثابت قدم بود
در طلب کوشید و بیدار ماند و دیدار جُست
باید به یاد روی آن محبوب عزیز
آن یار پنهان رخسار
عاشقانه نالید و دیدار روی او را از خدا طلبید
به امید ظهورش
شب قدر شبی که شیاطین در بند اسارتند و آدمیان ایمن از آنها
شب قدر، شب احیای خویش، با دم مسیحایی دعاست
شبی است که باید قدر خویش را بشناسی، تقدیر خویش را رقم بزنی
و خویشتنِ جدید را با قلم توبه و جوهر اشک ترسیم کنی
طاعات قبول و التماس دعا
امشب رحمت دوست جاریست
مانند رود نه مانند باران اگر دلتان لرزید
بغضتان ترکید کسی اینجا محتاج دعاست
شب قدر از خم توحید شرابم دادند
تشنه لب بودم آب از می نابم دادند
العطش گفتم و نوشیدم از آن باده ناب
تا نجات از عطش روز حسابم دادند
آمدهام ای خوبترین!
ای بهترین!
ای مهربانترین!
تا در میهمانی بندگانت مرا نیز بپذیری و بخشش گناهان را بدرقه ی راهم کنی.
الهی العفو ، العفو ، العفو
امشب تمام آینه ها را صدا کنید
گاه اجابت است رو به سوی خداکنید
ای دوستان آبرودار در نزد حق، درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید
ای خدا ای فاتح هر مشکلم
وی همه آرامش جان و دلم
بشنو از دل راز یک بی آبرو
ده مجال گفتگویم ، گفتگو
در شب احیا به تو رو کرده ام
خویش را با توبه همسو کرده ام