ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بهاری کن مرا جانا که من پابند پاییزیم
و آهنگ غزل های جوانم گریه می خواهد
چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی
که حتی گریه های بی امانم گریه می خواهد
دکتر شریعتی :
در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند
و در آشکارا از آنانی که دوستمان دارند غافلیم
شاید این است دلیل تنهایی ما
بسترم صدف خالی یک تنهایی و تو چون مروارید گردن آویز کسان دگری
توای تنها ببین من را کنار مرز تنهایی
تنم خسته رهم خسته دلم دراوج تنهایی
زتنها بودنم ای دل خلاصی نیست باور کن
رهایی را نمی بینم زدست دیو تنهایی
چون نهالی سست می لرزد
روحم از سرمای تنهایی
می خزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی
دلم یخ می زند گاهی دراین سرمای تنهایی
شبم قندیل می بندد از این یخ های تنهایی
قلم آهسته می راند بر این خط بلند اما
گمانم یاد می گیرد ز من انشای تنهایی
تا شد آشنا جانم با نوای تنهایی
عالمی دگر دارم در هوای تنهایی
بیگانه به لبخندم دل به کس نمی بندم
اشک دیده ای دارم آشنای تنهایی
تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم
تنهایی را دوست دارم زیرا که خداوند هم تنهاست
تنهایی را دوست دارم زیرا انتظار کشیدنم را پنهان خواهد کرد
سوختن قصه ی شمع است ولی قسمت ماست
شاید این قصه ی تنهایی ما کار خداست
آنقدر سوخته ام با همه بی تقصیری
که جهنم نگذارد به تنم تاثیری
با تو بر مرغان دریایی امیرم
بی تو در زندان تنهایی اسیرم
با تو در کاخ وفا ارباب عشقم
بی تو در کوه جفا سنگی حقیرم
به پندار تو جهانم زیباست جامه ام دیباست دیده ام بیناست زبانم گویاست قفسم هم طلاست
به این ارزد که دلم تنهاست ؟
قانون دنیا تنهایی من است
و تنهایی من قانون عشق است
و عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست
تنهایی گاهی وقتا تقدیر ما نیست
ترجیح ماست !