ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بس است میهمان داریم بیا و آبروداری کن
نگذار بفهمند پشت این نقاب خندان خیس می شوی
با چشمانم هستم
زندگی تلخ ترین خواب من است
خسته ام خسته ازاین خواب بلند . . .
مرا دوست داشته باش اما تجربه ام نکن
برای آموختن ابزار مناسبی نیستم
نمى دانم چرا بعد از تو
آسمان چشم هایم همیشه ابرى است
کاش تو که آسمان شدی
من مث دریا می شدم
عکست می افتاد روی موج هام
من با تو تنها می شدم
رفته اى؟؟؟
بعضیها بهش می گن قسمت
اما من تازگیا بهش می گم به درک !
حوا که باشى
بعضى ها هوا برشان می دارد که آدمند !!!
بعضى ها را در جوب باید شست
تا لجن ها همه خوشحال شوند که کثیف ترازخودشان هم هست
هیچ وقت اگه تو رو با کس دیگه ببینم حسودى نمی کنم !
آخه مامانم یادم داده اسباب بازیامو بدم به بدبخت بیچاره ها
دل را بد نام نکنیـــــــم
آنچه بعضی ها در سینه دارند کاروانسراست ، نه دل
از آد مها بگذر!
ناراحت این نباش که چرا جاده ى رفاقت با تو همیشه یک طرفه است !
مهم نیست اگر همیشه یک طرفه اى شاد باش که چیزى کم نگذاشته اى و بدهکار خودت ، رفاقتت و خدایت نیستى
قسمتى ازمتن موجود نیست
بقیه ى متن هم موجودنیست
اصلأ متنی درکارنیست
فقط خواستم بگم بیادتم!
یادمان باشد که قصه ى کودکمان را با یکى بود یکى نبود آغاز نکنیم
از ابتدا بیاموزیمشان اگر یکى نباشد دیگرى هم نیست
نمی دانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند
می گویند حساسیت فصلی است
آری من به فصل فصل این دنیای بی توحساسم
دلتنگی هایم را با کدام قایق خیالی روانه دل دریاییت کنم تا بدانی دلتنگتم
دوستی ها کمرنگ
بی کسی ها پیداست
راست گفتی سهراب
آدم اینجا تنهاست
ازمن دلیل دوست داشتنت رامی پرسند!
آخر چطور عظمت روحت را برایشان شرح دهم ؟
قلبم آسمون می شه به شوق خوابیدن ستاره ی وجودت
کاش از میون همه ی ستاره ها تو سهیل نشی !
بمان با من که من بی تو صدایی خسته در بادم
در این اندوه بی پایان بمان تنها تو در یادم
برای پریدن لازم نیست پرنده باشم
همین که تو بخندی بال در می آورم
کاش می توانستم تورا آنگونه بخندانم
تا سیر شوی از خندیدن با کسانی که لیاقت لبخندت را ندارند!
تقصیر من چیست که نمی توانم نقش بازی کنم؟
اینجا همانجاست که نباید باشی
غم انگیز است اگر تو را نخواهد
مسخره است اگر نفهمی
احمقانه است اگر اصرار کنی
عشق از میدان مین خطرناک تر است
مین عمل نکرده پایت را از کار می اندازد
خاطره ی عمل نکرده قلبت را
آمده بودم به تو بگویم هنوز دوستت دارم
اما بر زبانم این طور آمد که هر وقت دلت خواست حرف بزنی تماس بگیر !
ماهی اسیر تنگ باشی و یارت در دریا
باله ات زخمی و گریه ی بی صدا واویلا
وقتی نیستی یا دلم می گیرد یا باران
این پیام فقط جهت زدن حاضری در دفتر رفاقت بود تا بدونی بیادتم
وصیت کردم بعد مرگم قلبمو اهدا کنند
اما گفتند اجازه ی صاحبش لازمه اجازه می دی ؟
ناز آن چشمی که سویش مال ماست
ناز آن زلفی که تارش مال ماست
ناز آن چوپان که سازش مال ماست
ناز آن دوستی که قلبش یاد ماست
از تنهایی پرسیدم برای عشقم چه بنویسم
گفت : بنویس ما را چون روزگار فراموش مکن
دلم دل نیست ، دریا نیست ، مرداب است
که موجی هم سراغش را نمی گیرد
نه میل زیستن دارد نه می میرد …