ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خبر درگذشت ( نام مرحوم یا مرحومه ) عزیز چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور مینشیند
ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چارهای جز تسلیم و رضا نیست خداوند قرین رحمتش فرماید
از شنیدن خبر فوت ( نام مرحوم یا مرحومه ) بسیار متاثر شدم
بنده این واقعه دردناک رو خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض می کنم
واز درگاه خداوند متعال برای جنابعالی صبر مسالت دارم
ما رو هم در غم عزیز از دست رفته تان شریک بدونید
کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام
ضایعه درگذشت ( مادر – خواهر – همسر – دختر ) مهربان و مومنتان را از صمیم قلب تسلیت عرض می کنم
خداوند متعال روح پاکش را با سرورش فاطمه زهراء محشور نماید و به بازماندگان صبر جزیل عنایت فرماید
کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام
ضایعه درگذشت ( پدر – پسر – برادر – همسر ) مهربان و مومنتان را از صمیم قلب تسلیت عرض می کنم
خداوند متعال روح پاکش را با مولایش علی (ع) محشور نماید و به بازماندگان صبر جزیل عنایت فرماید
فقدان جانگداز درگذشت ( نام مرحوم یا مرحومه ) را به خانواده محترمشان تسلیت عرض می نماییم
در غم از دست دادن عزیزان به سوگ نشستن صبری میخواهد عظیم
برای شما و خانواده محترمتان صبر و شکیبایی و برای آن عزیز در گذشته غفران و رحمت واسعه الهی را خواستارم
جناب ( نام مصیبت دیده)
فقدان ( مادر – پدر ) بزرگوارتان ما را نیز اندوهگین ساخت
غفران و رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفته
و سلامتی و طول عمر با عزت برای جناب عالی از پروردگار متعال خواهانیم
کاش آن شب را نمی آمد سحر
کاش گم در راه پیک بد خبر
ای عجب کان شب سحر اما به ما
تیره روزی آمد و شام دگر
دیده پر خون از غم هجران و او
با لب خندان چه آسان بر سفر
ای دریغ از مهربانی های . او
دست پر مهر آن کلام پرشکر
غصه ها پنهان به دل بودش ولی
شاد و خرم چهره اش بر رهگذر
در ارزان زان ما بود ای دریغ
گنج پنهان شد به خاک و بی ثمر
تا پدر رفت آن سحر از پیش رو
بی نشان را خاک تیره شد به سر
با کمال تأسف باخبر شدیم ( نام مرحوم یا مرحومه ) دار فانی را وداع گفت
این مصیبت را به ایشان و خانواده محترمشان تسلیت عرض می نماییم
و از خداوند متعال برای متوفی طلب مغفرت و برای خانواده محترمشان صبر جمیل مسئلت می نماییم
مرگ هرموجود زنده بجزخالق یکتا و فنای دنیا
خاموش شدن این شمع نورانی خدمت خانواده محترم ایشان تسلیت عرض می کنم
ازخداوند یکتا رفع درجات آن بزرگوار دربهشت أعلا و مزید فضل ورحمت پروردگاربی همتا برایشان
وطول عمر بازمانگان آن مرحوم همراه با سلامتی و حسن عاقبت شان خواهانم
انا لله و انا الیه راجعون
در اینجا لازم است از طریق این رسانه این مصیبت دردناک را خدمت خانواده آن عزیز و دیگر بستگان تسلیت گفته
و آرزوی مغفرت و آمرزش برای مرحوم و صبر جزیل برای بستگان وی از درگاه خداوند متعال مسئلت نماییم
روحش شاد و یادش گرامی باد
انالله و انا الیه راجعون
خبردار شدیم که ( نام مرحوم یا مرحومه ) به رحمت خدا رفت
آرزو میکنیم که وسعت صبر خانواده ی این دوستان عزیز به اندازه ی دریای غمشان باشد
با هم دعا کنیم تا خداوند بزرگ روح عزیز از دست رفته را قرین رحمت کند
و خوب از این میهمان جدید پذیرایی کند
در کمال تأسف و شوکی بزرگ باخبر شدیم ( نام مرحوم یا مرحومه ) دار فانی را وداع گفت
از خداوند متعال برای ایشان طلب مغفرت کرده و برای خانواده بزرگوارشان صبر جمیل مسئلت می نماییم
خداوند شما را اجر صابرین دهد که حضرتش فرمود :
و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون
عرض تسلیت حقیر را بپذیرد
جناب ( نام مصیبت دیده ) اندوه بی پایان ما از این واقعه دردناک قابل وصف نیست
مصیبت وارده به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نمایم
درگذشت ( نام درگذشته ) چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور مینشیند
ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چارهای جز تسلیم و رضا نیست
این ماتم جانگداز را به خانواده محترم تان صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفر کرده علو درجات طلب میکنم
تحمل سوگ فقدان ( مادر ، پدر ، برادر ، همسر ، خواهر ، فرزند ) صبری الهی را می طلبد
ما را در این غم سترگ و جانکاه شریک بدانید
بانهایت تاسف درگذشت ( مادر – خواهر – همسر – دختر ) گرامیتان را تسلیت عرض نموده
و از خداوند متعال برای آن مرحومه رحمت و غفران وبرای شما طول عمر مسئلت دارم
انا لله و انا الیه راجعون
و هر از گاه در گذر زمان در گذر بی صدای ثانیه های دنیای فانی جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می دهد که در سکونی آغازی بی پایان را می سراید
درگذشت ( مادر ، پدر ، برادر ، همسر ، خواهر ، فرزند ) گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده
برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت
برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم
ضایعه در گذشت ( مادر ، پدر ، برادر ، همسر ، خواهر ، فرزند ) گرامیتان را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض نموده برای آن عزیر علو درجات الهی را مسئلت می داریم
همسفر در راه ماند
زندگی سخت است لیک در سفر باید بود
همراهتان از سفر ماند سیلی سهمگین باور شاید نه سختی راه را می نماید که بایستی تنها رفت صبری باید تا آرامشی زاید
ترک یارتان بر شما تسلیت باد
درود
تسلیت واژه کوچکیست در برابر غم بزرگ شما
از خداوند صبر برای شما و خانواده محترم خواهانم
امیدوارم که غم آخر زندگیتان باشد
اندوه ما در غم از دست دادن ان عزیز بزرگوار در واژه ها نمیگنجد
تنها می توانیم از خداوند برایتان صبری عظیم و برای آن مرحوم روحی شاد و آرام طلب کنیم
درگذشت ( مادر ، پدر ، برادر ، همسر ، خواهر ، فرزند ) گرامیتان را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض میکنم و آرزوی صبر و سلامتی برایتان دارم
از خداوند منان خواستاریم که به شما صبرعطا نماید
مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتم زده بـه انتظار بنشیند
و این بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت
درگذشت ( مادر ، پدر ، برادر ، همسر ، خواهر ، فرزند ) گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم
از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و مغفرت واسعه و برای جنابعالی و خانواده محترم صبوری و شکیبایی مسئلت می نمایم
خداوند قرین رحمتش فرماید
از درگاه خداوند سبحان برای آن مرحومه غفران و رحمت الهی
و برای حضرتعالی و دیگر سوگواران صبر و شکیبایی مسئلت می نمایم
خوابیدی بدون لالایی و قصه
حالا آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه کابوس زمستون نمی بینی
توی خواب گلای حسرت نمی چینی
دیگه خورشید چهرتو نمی سوزونه
جای سیلی های باد روش نمی مونه
دیگه بیدار نمی شی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
ای گل نشکفته ام بابا چرا پژمان شدی؟
میوه قلبم چرا از دیده ام پنهان شدی؟
از برم رفتی نگفتی بار دیگر یک سخن
همچو شمع از درد و غم سوزان شدی
شاعران در وصف جوان بس سخنها گفتهاند
من زبانم ولیکن از توصیف این رنج گران
مهربانیهای تو آتش به جان ما فکند
وه چه جان سوز است داغ فرزند جوان
ببوسم دستت ای بابا که پروردی مرا آزاد
بیا مادر تماشا کن که فرزندت شده داماد
به حجله میروم شادان و زخمی در بدن دارم
به جای رخت دامادی کفن خونین به تن دارم
یادش به خیر آن که در آغوش گرم من
عطری ز بوی پیکر نازش فشاند و رفت
در دامن خیال من از بزم وصل خویش
صدها نهال از گل و ریحان فشاند و رفت
بعد یک سال بنویسید: پسرم کبوتر شد و رفت
زیر باران بهار غزلی خواند دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا غصه
آنقدر غرق غمش بود که پرپر شد و رفت
روز من همان روز که طوفان شده بود
مرگ با لحظه میلاد برابر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن می ترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت
کجا رفتی عزیز من
زمین معرفت خیز محبت جوش
عزیزم جان من همدرد گرم آغوش
همیشه خاطرم جاریست
مجبت از تو در دل یادگاریست
درودت باد ای فرزند من بدرود
وجود تو سرود زندگانی بود
قصه مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود
درعزایت جامه اندر تن دریدن زود بود
آخر ای دختر من ای مظهر لطف و وفا
در دیار جاودان منزل گزیدن زود بود
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش
فلک بر سر نهادش لوح سنگین
من آن گل پرپر شده دست زمانم
بر سنگ مزارم بنویسید جوانم
به مقصد نرسیده به سرآمد سفرم زود
این حادثه شوم کجا بود ندانم؟
دیروز در آغوشِ گرم من بودی امروز در آغوش سرد خاک،
چه شد عزیزکم که آغوشِ سرد خاک را به آغوشِ گرم من ترجیح دادی؟
و مرا در غم فراقت نشاندی؟
دست ویرانگر اجل گل شکوفای زندگی ما را پرپر کرد و اندوهی بیکران بر قلوب داغدار ما گسترد!
شقایق بودی و دیری نماندی
سرود زندگی را نیمه خواندی
زدی برقی و خاکستر شدی تو
عزیزان را به سوگ خود نشاندی
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم؟
من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم؟
بهر هر درد دوایی است مگر داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم؟
نو گلی پرورده بودم خاک از دستم ربود
آنچنان در بر گرفت انگار در عالم نبود
سالها زحمت کشیدم تا گلم پرورده شد
ناگهان پیک اجل آن غنچه از دستم ربود
پسرم دست اجل زود تو را پرپر کرد
مادرت گریه کنان خاک عزا بر سر کرد
دوستانت همگی از غم تو مایوسند
اشک چشم همگان خاک مزارت تر کرد
جوان نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوست داران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم
بهر هر درد دوائیست به جز داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است
می چیند آن گلی که به عالم نمونه است
دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد
رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز
هر کجا می نگرم روی تو پیداست هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبان هاست هنوز
رفت آن یار داغ و صد اندوه به دل داغدار یار نهاد
ما پس ز ماندگان قافله ایم او به منزل رسید و بار نهاد
این گنج نهان در دل خانه پدرم بود
هم بال و پرم بود و همی تاج سرم بود
هرجا که زمن نام و نشانی طلبیدند
هم نام بلندش سند معتبرم بود
گوهر از خاک بر آرند و عزیزش دارند
بخت بد بین که فلک گوهر ما برده به خاک
هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
کاش آن شب را نمی آمد سحر
کاش گم می شد در راه پیک بد خبر
تا پدر رفت آن سحر از پیش رو
بی نشان را خاک تیره شد به سر